شعر تقدیم به پدر مفقود الاثرم معلم محمد حسن رضوانی

 

 

ای پیش پرواز کبوتر های زخمی
بابای مفقودالاثر، بابای زخمی

دور از تو سهم  پسرت  این هفته هم پر
پس کی؟ کی از حال و هوای خانه غم پر؟

تا یاد دارم برگی از تاریخ بودی
یک قاب چوبی روی دست میخ بودی

توی کتابم هر چه بابا آب می داد
مادر نشانم عکس توی قاب می داد

اینجا کنار قاب عکست جان سپردم
از بس که از این هفته ها سرکوفت خوردم

من چهل سالم شد هنوزم توی قابی ؟!
خوب یک تکانی لااقل مرد حسابی!

یک بار هم از شیشه های قاب رد شو
باز آی پیش من ومادر دوباره حک  شو

برگرد تنها یک بغل بابای من باش
ها ! یک بغل برگرد تنها جای من باش

شاید تو هم شرمنده ی یک مشت خاکی
جا مانده ای در ماجرای بی پلاکی

 

عیبی ندارد خاک هم باشی قبول است
یک  سنگ و یک ساک هم باشی قبول است

ای دست هایت آرزوی دست هایم
ناز و ادایم مانده روی دستهایم

تنها تلاشش انتظار است و سکوت است
  امیر و ریمائی که توی تار عنکبوت است

امشب   روح اله عروسی می کند جای تو خالی
عقد روح اله بود پای قباله جای امضای تو خالی

ای عکس هایت روی زخم دل نمک پاش
یک بار هم بابای معلوم الاثر باش

آخر همه  یاد تو در هر محفل نشینند.

 جان دل و چشم اشگبارشان را نشستند

بابا  بیا  مادر به پای تو  نشسته

بین قلب مادر  از دست نامردان شکسته

بابای ما تنها نبودی چون دانش آموزانت حال تو جویند

هر روز هر شب از آن همه خوبی تو  گویند.

بابا بدان در خانه مان  دکتر معلم و مهندس بیش داریم

اما چه صد حیف که تو را  خانه  نداریم.

 



نظرات شما عزیزان:

بهرام نصیری
ساعت21:26---9 شهريور 1393
سلام امیر خان دوستت داریم روح پدرت شاد

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : شنبه 1 شهريور 1393برچسب:, | 10:54 | نویسنده : رضوانی |